همشهری آنلاین - محمد بلبلی: ایران موزهایست به وسعت یک کشور و این وظیفه متولیان فرهنگ و هنر را سنگینتر میکند. پیش از این شاهد بودیم که همین داراییهای فرهنگی توسط دیگر کشورها مورد دستدرازی قرار گرفت.
بعد از ثبت کردن نام مولانا در یونسکو به عنوان عارف و شاعر اهل ترکیه، حالا این کشور در اقدامی جدید قصد ثبتکردن ساز «تنبور» به عنوان ساز ملی خود در یونسکو را دارد.
درباره این مساله با استاد سید آرش شهریاری گفتوگویی کردیم که در ادامه میخوانید:
- چرا ترکیه به این فکر افتاد که ساز تنبور را به نام کشورش ثبت جهانی کند؟
اینکه ترکیه چرا به این فکر افتاد خود یک مساله است، اما اینکه ما برای ثبت سازهایمان چه کاری انجام دادهایم مسالهای مهمتر است.
ترکیه از دیرباز سابقه زیادی در تلاش برای ثبت آثار و شخصیتهای فرهنگی و هنری ما داشتهاست. مثل مولانا با عنوان عارف و شاعر و عبدالقادر مراغهای که از بزرگترین موسیقدانان قرین هشتم است. ایشان مبدع مبانی علمی موسیقی بوده و آهنگسازی را به شیوهای نو و علمی گسترش داده.
- آیا مراغهای به عنوان موسیقیدان اهل ترکیه ثبت شدهاست؟
خیر. اگر تلاشهای استاد محمدرضا درویشی نبود ترکیه یا افغانستان که هر دو درباره ایشان مدعی بودند موفق به ثبت عبدالقادر به نام کشور خودشان میشدند.
- بر چه مبنایی ترکیه مدعی مراغهایست؟
بعد از فوت مراغهای فرزندان ایشان به دربار عثمانی میروند و موسیقی و دانش و آثار وی را در آنجا گسترش و آموزش میدهند. این مساله باعث میشود آنها خود را صاحب این موسیقی و موسیقیدان بدانند.
- با انتقال این موسیقی توسط فرزندان عبدالقادر آیا سازی هم با عنوان تنبور به آنجا برده شد؟
خیر. ما با ترکیه سازهای مشترکی داریم، مثل عود و قانون که هر دو از سازهای ایرانی هستند اما این نوع تنبور مورد بحث، مختص غرب ایران است و در جای دیگری با این شکل و ساختار وجود ندارد.
- چند نوع ساز با عنوان تنبور در ایران وجود دارد و خاستگاه آنها کجاست؟
دو نوع تنبور در ایران استفاده میشود؛ یکی تنبور بغدادی و دیگری تنبور خراسانی است. تنبور در واقع اولین سازی است که به شکل کاسه طنینی و دسته بلند و دستان بندی ساخته شده که بعدها سازهای دیگر از ایندست، با الگو گرفتن از این ساز ساخته شدهاند.
خاستگاه تنبور خراسانی در شرق ایران یا همان خراسان بزرگ است که به نام دوتار شناخته میشود و خاستگاه تنبور بغدادی، غرب ایران است که این ساز را به نام تنبور شاهخوشین یا کُردی میشناسند.
این ساز در بین مردم کُرد غرب ایران و کردستان عراق که از طایفه یارسان هستند قدمت بسیاری دارد.
- در ترکیه مشخصا سازی به نام تنبور وجود دارد؟
بله سازی با عنوان تنبور ترکی در موسیقی ترکیه وجود دارد که صدا و لحن و ساختار ظاهری متفاوتی با تنبور ایرانی دارد. تنبور ترکی کاسهای به شکل دایره و دستهای بلند با پردهبندیای با تعداد زیاد دارد که ساز سنتی آنها محسوب میشود.
با تنبور ترکی همان موسیقی عبدالقادر مراغهای و مقامهایی که در موسیقی قدیم ایران مرسوم بوده نواخته میشود، مثل مقام «راست»، «بیات»، «نیریز»، «بوسلیک» و ...در واقع موسیقی قدیم همان موسیقیایست که از غرب ایران آمده و ریشه در مقامات موسیقایی و آوازی تنبور ایرانی دارد.
تنها جایی که این موسیقی و این الحان قدیم هنوز اجرا میشود کردستان است و این بیتخوانهای کردستان هستند که این مقامها را اجرا میکنند. ممکن است که بخشهایی از این مقامها به مرور زمان به فراموشی سپرده شده باشند اما این موسیقی هنوز بین کردها در جریان است و توسط بیتخوانها و شمشالنوازها اجرا و آموزش داده میشود.
- منظورتان کردستان ایران است یا مناطق کردنشین ترکیه، سوریه و عراق هم این موسیقی را دارند؟
این نوع از موسیقی مقامی در کشورهای ناحیه فلات ایران رواج داشته مثل سوریه، عراق، ترکیه و دیگر کشورهایی که در این حیطه جغرافیایی هستند.
کشورهای دیگر از قبیل همین ترکیه، برای خودشان فرهنگسازی میکنند. حتی اگر این فرهنگ، فرهنگ وارداتی باشد یا اینکه قسمتی از فرهنگی که متعلق به ایشان نیست را به ناحق به نام خود ثبت میکنند. مثل همین ساز تنبور که حالا مدعی ثبت این ساز به نام خودشان شدهاند. ترکیه میتواند تنبور ترکی را که مربوط به کشور خودش هست را ثبت جهانی کند اما تنبور را به عنوان تنبور محض که قدیمیترین نوع ساز با این نام است را نمیتواند ثبت کند.
- منظورتان از تنبور محض چیست؟
سازیست که به عنوان مرجع شناخته میشود و سازهای دیگر بعد از تنبور با الگو گرفتن از این ساز ساخته شدهاند و این ساز مرجع، یا تنبور محض، همین تنبور کُردی رایج در ایران است. با اسناد و مدارک موجود، از نگارههای سنگی گرفته تا متون باستانی که نام ساز تنبور در آنها ذکر شده میتوان اثبات کرد که این ساز متعلق به ایران است.
-آیا تنبور ترکیه هم قدمتی مانند تنبور کُردی دارد؟
خیر. قدمت تنبور کُردی را میتوان با نغمات باستانی و آثار تاریخیای که باقی مانده اثبات کرد، اما تنبور ترکی این اسناد را ندارد چون قدمتی همپای تنبور ایرانی ندارد و موسیقیای که با تنبور ترکیه اجرا میشود موسیقی قدیم ایران است که توسط عبدالقادر مراغهای به ترکیه برده شده.
برای اینکه بگوییم تنبور ساز رسمی موسیقی مقامی ایران است و ساز مرجع موسیقی قدیم بوده، مثل عود که ساز مرجع بوده است، مدارک و اسناد ما کم نیست.
- چگونه باید از ثبتشدن تنبور به نام ترکیه جلوگیری کرد؟
برای نمونه جمهوری آذربایجان «تار» را به نام کشورش ثبت کرد، که این تار، تار قفقازی یا همان تار آذریست و ساز متفاوتی نسبت به «تار» ایرانی است. اما متاسفانه مسئولان ما بعد از آن همه کشمکش هنوز برای ثبت تار ایرانی اقدامی نکردهاند.
بحث اینجاست که هر فرهنگی ممکن است مورد چپاول قرار بگیرد اگر چنانچه متولیان آن فرهنگ توان و دانش لازم را نداشته یا به عمد منفعل باشند.
ترکها مولانا را به نام خودشان زدند و اگر موفق به ثبت تنبور هم بشوند چه بسا بر دیگر قسمتهای فرهنگی و دارایی کشورمان دستدرازی کنند.
درواقع این ما هستیم که باید مراقب اموالمان باشیم و دستمان را روی کلاهمان بگذاریم تا باد نبرد.
- وظیفه اهالی موسیقی مخصوصا حوزه تنبور در این مورد خاص چیست؟
در چنین مواردی به طور مستقیم از ما کاری ساخته نیست، چون ما قدرت اجرایی یا موقعیت مدیریتی نداریم. ما میتوانیم اعتراض کنیم یا اینکه با ارائه اسناد و مدارک و مشاوره دادن به مسئولان از این موضوع دفاع کنیم. آن هم در صورتی که آنها بخواهند عکسالعملی نسبت به این مساله نشان بدهند.
- بهتر نیست استادان تنبور این اعتراض را کتبا به مسئولان ارائه دهند؟
بله این هم اقدام خوبی میتواند باشد، در صورتی که مسئولان مربوطه خواهان حل این مساله باشند. من به عنوان عضوی از جامعه موسیقی این مساله را به وسیله رسانه شما باید بگویم که ناکارآمدی خانه موسیقی باعث این مسائل میشود.
از جمله وظایف خانه موسیقی حمایت و دفاع از موسیقی و فرهنگ موسیقایی کشور است. این نشان از بیتعصبی برخی مسئولان دارد که یک کشور مثل آذربایجان که روزگاری جزو خاک ایران بوده ساز تار را به نام کشور خود ثبت کند و مسئولان ما هیچ اقدام جدیای انجام ندهند.
منظور از تعصب همان حمایت کردن است. اگر مسئولان از جمله وزارت ارشاد اسلامی به واقع از فرهنگ و هنر حمایت میکردند هیچ وقت چنین مسائلی پیش نمیآمد.
اگر بدین منوال پیش برود ممکن است در آینده هربخشی از فرهنگ ایران یک مدعی پیدا کند.
ساز تار را که بردند، بعید نیست در آینده فلان کشور مدعی کمانچه و بهمان کشور مدعی سنتور بشود و ما سرمان بیکلاه بماند.
- چه چارهای باید اندیشید؟
متولیان فرهنگ باید تلاش و تمرکز بیشتری حداقل نسبت به موسیقی نشان بدهند، به سازهای مقامی و باستانی مثل تنبور، دوتار خراسان، قیچک بلوچی، رباب و سازهایی از این دست بیشتر اهمیت داده شود. این سازها باید جایی برای تدریس آکادمیک در دانشگاههای موسیقی پیدا کنند.
- سنندج به عنوان پایتخت دف ایران ثبت شده است، آیا برای ثبت یکی از حوزههای تنبورنوازی کرمانشاه به عنوان شهر تنبور اقدامی شده است؟
این خود یکی از مشکلات در حوزه تنبور است. شهر کرند غرب در منطقه دالاهو به عنوان شهر تنبور ثبت شده، اما متاسفانه با اعتراض دیگر شهرهای حوزه تنبورنوازی مواجه شده است. در حالیکه تمام این شهرها از یک فرهنگ و یک موسیقی هستند و سهمی مساوی در تنبور دارند. بهتر بود کرمانشاه به عنوان مرکزیت به نام شهر تنبور ثبت میشد.
و حرف آخر.
مسئولان نیابد این موضوع را بیاهمیت بشمارند، حتی از دیدگاه سیاسی هم میتوان این مساله را بررسی کرد.
ترکیه توسط دولت اسلامی اداره میشود، اما این مساله باعث نشده که تعصبات دینی، فرهنگ را تحتالشعاع قرار دهد، چنانچه هرساله مراسم مربوط به مولانا را برگذار میکنند که هم گردشگران بسیاری را جذب میکند هم درآمدزایی خوبی برای ترکیه دارد، علاوه براین خود را به عنوان کشوری غنی به لحاظ فرهنگی و هنری در سطح بینالمللی معرفی میکنند. حال اینکه مولانا ایرانی است.
امیدوارم مسئولین محترم و مخصوصا رئیسجمهور به این موضوع توجه کنند. باید به فرهنگ و موسیقی نیز توجه بشود. اما متاسفانه تا الان هیچ مسئولی برنامهای برای حل مشکلات موسیقی نداشته است.
متاسفانه در کشور ما موسیقیدان جایگاهی را که باید ندارد، در حالیکه در ترکیه هنرمندان طراز اول شخصیتهای ملی محسوب میشوند.
ما میخواهیم از موسیقی و یک ساز مقامی دفاع کنیم، اما این در حالیست که ترویج بیرویه موسیقی سطحی پاپ باعث به فراموشی سپرده شدن بخش عمده و اصلی و موسیقی هنری و ملی ایران شده است.
باید بگویم که موسیقی ما بیمار است.
نظر شما